روز یکشنبه 03 تیرماه 1397 جلسه چهاردهم از دور سیزدهم
کارگاههای آموزشی خصوصی مسافران کنگره 60 شعبه امین گلی
با استادی کمک راهنمای محترم مسافر مهدی، نگهبانی مسافر اصغر
و دبیری مسافر ناصر با دستور جلسه " وادی دهم و تأثیر آن روی من "
رأس ساعت 17 آغاز به کار نمود.
حس سازنده حسی نیست که انسان را به طرف نفرت و کدورت و کینه ببرد، حس سازنده حس عشق ورزیدن و خدمت به هم نوع خودمان میباشد و در کل حس بندگی کردن در برابر قدرت مطلق یا الله...
سخنان استاد محترم:
شهر به یکباره به طغیان دچار میگردد، امّا نسیم آرام الله پس از چندی
در تمامی آبادیها حاکم میشود و عظمت و سلامتی باز میآید و شما از آن بهره
بیشتری میبرید. دوستان همه سلام میرسانند و از خداوند و نگهبانان شاکر هستند که
وصلها را انجام میدهند تا همهچیز در کائنات به رحمت الهی سیراب گردد.
در مقر شما دوستان هر لحظه این روند و تکامل را با محبت حس مینمایند.
آنانی که مجذوب رحمت قدرت مطلق میشوند به ارتقاء میرسند، آنانی که فقط به
سورچرانی مشغولاند نصیبی ندارند، میفهمی که چه میگویم، چهارپایانی که به دنبال
پاهای اضـــافی میگردند تا خود را محکم در زمین نگه دارند.
امّا نمیدانند که بدون دست و پا سر بر سجده الله بسیار آسان است. فقط
تمنای دل میخواهد که با آن فاصله بسیار دارند. مانند نابینایان در روز به دنبال
شب میروند. آنکس که باید بداند میداند و آن میکند که حق میکند. دوستان دایرهوار
دف بر دست به سماء مشغولاند و نیایش حق تعالی را مینمایند.
جمعی از مستان از باده الهی شکر است.
سلام دوستان مهدی هستم یک مسافر. از نگهبان جلسه اصغر آقا سپاسگزارم
که استادی و اداره این جلسه را به من واگذار نمود تا خدمت کنم و آموزش بگیرم. در مورد
دستور جلسه وادی دهم، همان طور آقای مهندس در این وادی فرمودند:
به سان شمشیری برنده است، که از هر دو طرف میبرد، هم انسان را صعود میدهد،
هم سقوط هم، به انسان زندگی میبخشد، هم مرگ، هم زنده را از درون بیرون میآورد و
هم مرده را از درون زنده میکند. ولی نکته بسیار مهم که در این وادی وجود دارد همه
انسانها باید بدانند که در هر نقطه ای از زندگی قرار دارند همان جا نمیتواند
بماند و میتواند حرکت کند و تغییر صفت بدهد و هر جایگاهی را برای خودش تعیین کند
زیرا صفت گذشته در انسان صادق نیست چون جاری است.
در رابطه با صفت گذشته چیزی که خود من سال گذشته در برنامه ماه عسل
دیدم که شخصی پنجاه نفر شیعه را سر بریده بود و یک لحظه پشیمان شده بود و به صفت
گذشته خودش برگشته بود و به طرف روشنایی روی آورده بود.
در قدیم مردم معتقد بودند که هستی و کل این دنیا بر چهار مؤلفه استوار
است. آب، باد، خاک و آتش ولی چیزی مهمتر که وجود دارد. سه مؤلفه اصلی صوت، نور و
حس در کلام الله هم گفته شده است.
نور همانند خدا میماند. خداوند نور در زمین و آسمان است. صوت هم کار
مخابرات را در هستی به عهده دارند و اطلاعات و ارتباطات ما را در سطح زمین به هم میرسانند.
حس اگر متوجه بشوید که حس در زندگی و تکامل انسان چه نقشی دارد.
حس اولین نیروی بکار گیری قوه
عقل است تا زمانی که حس من مهدی درست نباشد و من نتوانم از حس خوبی بهره مند باشم
مسلماً قوه عقل من و آگاهی من هم درست کار نمیکند.
حس سازنده حسی نیست که انسان را به طرف نفرت و کدورت و کینه ببرد، حس
سازنده حس عشق ورزیدن و خدمت به هم نوع خودمان میباشد و در کل حس بندگی کردن در
برابر قدرت مطلق یا الله. زمانی که در بند اعتیاد بودم و وارد کنگره شدم، هیچ یک
از اعضای کنگره و انسانها را به معنای واقعی دوست نداشتم ولی در ادامه به مرور
زمان که توانستم بر روی حس خودم کار کنم در ابتدا توانستم که راهنمای خودم را که
به من خدمت میکرد دوست داشته باشم. موقعی که انسان در بند اعتیاد باشد یک امر
طبیعی است.
موقعی که انسان حس مخرب داشته باشد تمام شرف و انسانیتش را به خاطر هر
چیزی زیر پا میگذارد و به دنبال کار خوب و بد نمیباشد فقط به فکر منابع شخصی
خودش میباشد.
من اگر در کنگره بتوانم آموزش بگیرم و بیرون از کنگره عملی نمایم
مسلماً میتوانم حس خودم را تغییر دهم و با تغییر حس میتوانم به یک صفت خوب دست
پیدا کنم.
نویسنده: مسافر رحیم
تصویرگر: مسافر مصطفی
ویرایش و تنظیم: مدیر وبلاگ